درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

مطلع هر شعر تماشای توست
پای غزلهای من امضای توست
بوی دل انگیز غزل می دهی
طعم تبالود عسل می دهی
پیرهنت بافته از ابر و نور
گل زده بر دورو برش از بلور
ای ز بهشت امدهئ خاکی ام
ادم خاکی تن افلاکی ام
تو گل گلدان اتاق منی
شعلهء مادام اجاق منی
وسوسهء گندم و سیبم تویی
ان که دهد باز فریبم تویی
باز به من معنی بودن بده
فرصت از عشق سرودن بده
این که نباشی به خدا فاجعه است
یخ زدن پنجره ها فاجعه است
پنجره را بسته ام از دوریت
یوسف من خسته ام از دوریت
بی خبر از دغدغه و اضطراب
بند دل نازکم امشب بخواب
جاده طولانی و پر پیچ وخم
باز رساند دو نفر را به هم
می رسی و شب همه شب روشن است
هر چه خوشی هست همه با من است



نظرات 2 + ارسال نظر
آتنا پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:28 ب.ظ http://www.partenon.blogsky.com

دوست من سلام

وبلاگ زیبایی دارید به شما تبریک می گم.

در سیاهی چشمان تو چیزیست که در آبی آسمانها نیست....

صداقت

به عاشقانه های من هم سر بزن. سبز باشی و پایدار.

مجید جمعه 6 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:29 ق.ظ http://redjet63.persianblog.com

سلام دوست من
خیلی قشنگ نوشتی
به امید فردایی بهتر.
دوستدار تو مجید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد