در کوچه باغ پر طراوت اندوههایم که از صدای شکیب خنده های تو آکنده است
تو زیباترین پرنده عشقی هستی که بر برفهای خوشبختی من تکیه زدی،بگذار بر صفحه تاریک و بی رنگ زندگی ام تنها عطر و بوی تو پاشیده شود که آن گاه در زیر باران پر طراوت دوستی بر سجده گاه پیشانی ات بوسه زنم،چرا که من از تمامی چشمها تنها چشمان تو را برگزیده ام
سلام ساسان ، وبلاگت واقعا دیر بالا میاد اگر بیشتر از اینکه به فکر تزیین وبلاگت باشی به وبلاگهای دیگه بری و نوشته هاشون رو بخونی و نظر بدی موفقتر خواهی بود به امید دیدار
محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و حنجر
نمایان می کند خنجر به حنجر
بیا پیشم کلی حرف واسه گفتن دارم