من می دانم
می دانم روزی از کوچه دل تنگی هایم گذر خواهی کرد
من آن روز کوچه را با اشک هایم آب خواهم داد
تا بوی خوش آمدن یار همه را با خیر کند
و به انتظار دیرینه من پایان دهد
و من تو را
عشقت را
حتی دوست نداشتن هایت را
در سینه ام
در خیالم
در روحم
حبس خواهم کرد.
سلام ساسان...به دور از اغراق بگم واقعا محشره....من که لذت بردم....بیا پیشم...منتظرم....پس فعلا
سلام داداشه گلم.ممنونم که هنوزم معرفت داری با اینکه دیگه چیزی نمی دم هنوز اسم منو نگه داشتی.من خجالت می کشم. پاکش کن.خیلی قشنگ شده خسته نباشی.