درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

چقدر سخته

چقدر سخته توی چشم های کسی که تمام عشقت را دزدید و به جاش یه زخم همیشگی را به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی حس کنی هنوزم دوستش داری... چقدر سخته دلت بخواهد سرت را باز به دیوار تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده ......چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بگی ....... چقدر سخته وقتی پشتت به اونه دونه های اشک گونه هات رو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوستش داری ..........

نظرات 1 + ارسال نظر
شیما دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:54 ب.ظ http://just-a-day.bogsky.com

و چقدر سخته که توی تب عشقش بسوزی اما مجبور باشی با یه لبخند بهش بگی که اون فقط واست یه دوسته...همین!
* * * *
وبلاگ خیلی قشنگی دارید. شادی موسیقیه لحظه هایتان.
در پناه خدا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد