درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

بگو گفتم یا نگفتم

من عاشقم 
   
بگو گفتم  یا نگفتم 
 
به  تو  گفتم قبل رفتنت  اگه نباشی  یک روز کاری با دنیا ندارم به تو گفتم خدمو می کشم و پر می زنم تو آسمونا 
 بگو گفتم  یا نگفتم............
 بگو گفتم  یا نگفتم............
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات
چشماتم تنهام گذاشتن خالا من ماندمو تیخ و یک دست و رگ عکس پاره تو و من
 بگو گفتم  یا نگفتم............
 بگو گفتم  یا نگفتم............
مگه  بهت  نگفته بودم بی تو روزگار من تیره و تاره حالا روزگار من بعد سفر کردن تو طناب داره تیخ  می کشم رو رگهام می پاشه خونم رو عکسات نتونه سدی بسازه رنگ چشمات سیل اشکات
به  تو  گفتم قبل رفتنت  اگه نباشی  یک روز کاری با دنیا ندارم به تو گفتم خدمو می کشم و پر می زنم تو آسمونا
 بگو گفتم  یا نگفتم............
 بگو گفتم  یا نگفتم............
نظرات 1 + ارسال نظر
شیما جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 ق.ظ http://just-a-day.bogsky.com

سلام.
یه بازی که نه میشه گفت سخته و نه خیلی ساده است.
یه نفر به بازی دعوتت میکنه و تو باید ۵ تا اعتراف کنی. هر چی که دوست داری و در هر زمینه ای که میخوای بعدش هم ۵ نفر رو دعوت میکنی که بعد از تو به بازی ادامه بدن.
البته من کسی رو نمیشناختم واسه همین از شما خواستم ادامه بدید. من مدت کمیه که این وبلاگ رو باز کردم
ممنون میشم قبول کنی. شاد شاد باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد