درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

مینویسم

مینویسم بر روی ورقی خیالی
میفرستم بر روی دریایی طوفانی
برای آنکه
هست و نیست
برای آنکه میاد و می رود..بی آنکه بدانم
میگویم برای انسانی محصور دیوار تن
برای خویش

دوباره پر شوم زآه
وبگذرم از این هوای پر گناه
چگونه می توان نشست
چگونه می توان ندید
چگونه می توان نخواند
در این دیار پر سکوت چگونه می توان شنید
چه روزها که آمدند نیامدی

اینگونه است رسم غربت در دنیایی که درخت را به امید تبر پرورش میدهند

مینویسم

هنوز هم

 هنوز هم وقتی قلب شیشه ای احساسم را با سنگ نا مهربانیها می شکنند


شمع آرزو هایم را با جرقه اشک روشن می کنم و در اقیانوس ژرف خیال


سوار بر زورق اندیشه تا فراسوی دشت آرزوها سفر می کنم


راستی چه خوب بود اگر من هم بالهائی به سپیدی نور و به لطافت پر پروانه داشتم


در این صورت تا آبی آسمان عشق تا سرزمین کبوتران عاشق آنجا که کینه و ریا جواز ورود ندارد چرخ می زدم آنجا که پلاک خانه دلها عشق است

عید فطر مبارک

روزه نماز تون قبول

عیدتون مبارک >>>----§-----<<<