درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

حس خوب

 حس خوب با توبودن دیگه با من آشنا نیست

شعر خوب از تو گفتن دیگه سوغاتی من نیست

من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم

واسه بوسیدن دستات همه زندگی موباختم

سلام به همه

سلام به همه دوستان وخوانندکان عزیز

این محرم و سفر هم تموم شد .......

۱۰ روز تا سال جدید مونده

در سوگ پیامبر(ص) و امام رضا (َع)

هوای صحن و سرای تو، پُر از زمزمه است و آسمان آکنده از ذرات لطیف حضوری است که چهره

زائران خسته را می نوازد. در بارگاه تو، هیچ کس غریب نیست. سلام بر تو ای آشنای غریب!

سلام بر تو، که توس، با آمدنت مدینه ایمان شد. و ما هر روز، در «مشهد» عاشقان، نگاهمان را به

نگاه تو پیوند می زنیم.هر سحر، به کوچه های ایوان نگاه روشنت کوچ می کنیم و چون پرنده ای

غریب، به گوشه حَرَمت پناه می بریم.

شهادت امام غریبان حضرت امام رضا (ع) تسلیت باد


رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی ع

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا

خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره

زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

نامت بلند و دینت پر رهرو، ای جاری تر از حیات در پیکر آدمی.

»»»»»»»»»»»»»«««««««««««««««««««

سالروز رحلت جانگدازپیامبرگرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)

وشهادت جانسوز کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

بر عموم مسلمانان جهان تسلیت باد

 

اربعین حسینی

اربعین سرور و سالار شهیدان تسلیت باد
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین

اربعین سرور و سالار شهیدان تسلیت باد

به تو فکر می کنم !

در سکوت پریشان نیمه شب در زیر نگاههای کنجکاو مهتاب به حریم عشق تو در وهم سبز اساطیرم فکر میکنم و شب جاده ها را با ته مانده های دلتنگی و غربتنم در سکوت پریشان نیمه شب پشت پنجره های باد برده به تماشا می نشینم . تجلی بیهودگی حرفهایم را در خلوت و سکوت در نگاه تب آلوده جیرجیرک ها روی برگهای باران خورده شهر جا می گذارم . من از گریز و درد بانگ قدمهایم را به گوش شپ پره های دیوانه می سپارم و از شیشه های مه گرفته تنهایی خاموشی خانه ام را فریاد می زنم . در سکوت پریشان نیمه شب میان آتش و بغض و خونه به شکوه های تلخ چشمانت و به احساس در گورخفته زبانم فکر می کنم چگونه می توانم در این قفس تنگ به عشق بازی شاپرکها و به آب شدن شرمگین شمع ها و به فریب جاده ها فکر می کنم . دیگر از دلتنگی هم دلم می گیرد میان شهوت سیال نگاهت خود را جاودان می کنم و درچشم هایت تعبیر می شوم . خسته و خاموش به تماشای تجلی شکوه دستهایت زمانی که از هیچ لبریز می شوم و آتش تمنا و التماس خاکسترم می کند فکر میکنم . به آخرین نگاهی که پر از باران در آسمان سینه ام دوید به حرفهای غم گرفته ات به آشوب ناگهانی چشمهایت به تو فکر می کنم .

در سکوت سینه ام در این قفس تنگ تنهایی به تو و به چشم هایت فکر میکنم . تنها به تو فکر می کنم........