درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

درامتداد لحظه ها

عکس : شعر : عاشقانه

سجده

در کوچه باغ پر طراوت اندوههایم که از صدای شکیب خنده های تو آکنده است
 تو زیباترین پرنده عشقی هستی که بر برفهای خوشبختی من تکیه زدی،بگذار بر صفحه تاریک و بی رنگ زندگی ام تنها عطر و بوی تو پاشیده شود که آن گاه در زیر باران پر طراوت دوستی بر سجده گاه پیشانی ات بوسه زنم،چرا که من از تمامی چشمها تنها چشمان تو را برگزیده ام
 
تقدیم.رها

از من رمیده ای

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم!
دل را چنان به مهر تو بسته ام که بعد از این
 دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم!
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تو را آرزو کنم؟
دیگر چگونه مستی یک بوسه تو را
در این سکوت تلخ و سیه جستجو کنم؟

خسته ام

از رنجی خسته ام که از آن من نیست

بر خاکی نشسته ام که از آن من نیست
 
با نامی زیسته ام که از آن من نیست
 
از دردی گریسته ام که از آن من نیست
 
از لذتی جان گرفته ام که از آن من نسیت
 
به مرگی جان می سپارم که از آن من نیست

امتداد زمان

امتداد زمان شیشه های کوچک آبیم را بی رحمانه فرسود تازیانه ی باد شمع کوچک خوشبختیم را آرام آرام به خاموشی بردند سنگ های کوچک آبیم چه بی قرار در قلب سرد زمین مهو شدند ظرف بلوراما چه زود خشک شد گمانم هم آغوشی شیشه ها سنگ ها و شمع کوچک خوشبختیم را بی صبرانه انتظار می کشید


 

به پای چوبی من تبر زده نگاه تو من نمیتونم برم اما تو هی میگی برو آخه من کجا برم هرجا برم بازم تویی پیش پای لنگ من یکه وتنها میدویی (تو و فاصله با هم یکی شدین من و پاهام به رسیدن ناامید کاش میشد میرسیدم تا بدونم تو و فاصله به هم چیا میگین) 2* من به تو نمیرسم ای همهی خوبی من تو نه دور میشی نه نزدیک به پای چوبی من به پای چوبی من تبر زده نگاه تو من نمیتونم برم اما تو هی میگی برو (تو و فاصله با هم یکی شدین من و پاهام به رسیدن ناامید کاش میشد میرسیدم تا بدونم


دستت رو بذار روی قلبت این ساعت عمرت که داره تیک تیک میکنه . جالبه همون که بهت زندگی میده برات شمارش معکوس رو شروع کرده منتظر باش اما مئطل نشو.تحمل کن اما توقف نکن. صریح باش اما گستاخ نباش. بگو اره اما نگو حتما بگو نه اما نگو ابدا

توی کوچه های خلوت

      
هق هق تلخم و بشناس         توی کوچه های خلوت
 
این خود عشق عزیزم نه بهانست نه یه عادت
 
غصه هام و به تو گفتم اما چی ازت شنفتم
 
یه نفس همنفسم باش نزار از نفس بیفتم
 
گریه هام و تو ندیدی         هر چی گفتم نشنیدی
 
من کدوم عهدو شکستم که از عشق من بریدی
 
وقتی نیستی لحظه هام و    با خیالت می گذرونم
 
حتی تا اخر دنیا             من برای تو می خونم
 
وقتی نیستی حتی خورشید میشه مثل لحظه ها سرد
 
با توام اهای مسافر با همین ترانه برگرد.....